کد مطلب:106545 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:151

خطبه 160-در بیان صفات پیامبر











[صفحه 528]

از خطبه های آن حضرت علیه السلام است: اسره: خانواده، متهدله: آویزان، طیبه: نام شهر مدینه است كه پیامبر خدا (ص) آن را بدان نامید است و پیش از آن یثرب نام داشته است و نقل شده كه یزید بن معاویه مدینه را خیبه (نومیدی) نام نهاده بود. تلافیت الشی ء: آن چیز را جبران و اصلاح كردم. كبوه: لغزش، وبیل: نابودكننده، (او را با نوری روشنی بخش، و برهانی آشكار، و راهی نمایان، و كتابی رهنما برانگیخت، خاندانش بهترین خاندان، و تبارش خوبترین تبار بود، شاخه های شجره وجودش موزون، و ثمرات آن در دسترس همگان است، زادگاهش مكه و هجرتش به مدینه بود، در این شهر نامش بلند گردید، و آوازه دعوتش گسترش یافت، خداوند او را با دلیلی كافی و رهنمودی شفاءبخش و دعوتی سازنده فرستاد، به وسیله او آیینهای ناشناخته را آشكار، و بدعتهای فاسد را ریشه كن ساخت، و احكامی را كه برقرار فرموده به وسیله او برای ما بیان داشت، پس كسی كه دینی جز اسلام بخواهد بدبختی او مسلم و چاره اش منقطع، و سقوط او سخت و شدید خواهد بود، و بازگشت او به سوی اندوهی دراز و عذابی دردناك است. به خدا توكل می كنم، توكل برای انابه و بازگشت به سوی او، و از او می خواهم راهی ر

ا ارشاد فرماید كه به بهشت منتهی گردد، و به سر منزل رضا و خشنودیش پایان یابد. خلاصه این خطبه در ذكر مناقب رسول اكرم (ص) و سپس موعظه حسنه و نفرت دادن از دنیاست، مراد از نور روشنی بخش، نور نبوت است، و مقصود از برهان آشكار، معجزات و آیاتی است كه روشنگر صحت پیامبری اوست، منهاج البادی یا راه آشكار عبارت از شریعت و دین روشن آن حضرت است، و كتاب هادی، قرآن كریم است كه به سوی بهشت راهنمایی می كند. معنای این كه خاندان او بهترین شده و معلوم است كه قبیله قریش برترین قبایل عرب است، واژه اغصان (شاخه ها) برای افراد اهل بیت او مانند علی و همسر و فرزندانش (ع) و همچنین عموها و برادرانش استعاره شده است، و اعتدال این شاخه ها نزدیك بودن آنها به آن حضرت در فضل و شرف است، ثمرات این شاخه ها استعاره برای فضیلتهای علمی و عملی آنهاست، و تهدل ثمرات (آویزان بودن) آنها كنایه است از ظهور و كثرت این فضایل و سهولت دسترسی و استفاده از آنها، این كه مكه زادگاه آن حضرت، و مدینه محل هجرت او در شمار مناقب آن بزرگوار ذكر شده برای این است كه مكه به سبب قرار داشتن خانه خدا یا بیت عتیق در آن دارای شرف، و مدینه به واسطه مردمش كه پیامبر اكرم (ص) را در

هنگامی كه به آنجا هجرت فرمود جا و پناه دادند و به یاریش برخاستند، دارای شرافت و مزیت است زیرا در همین شهر بود كه نامش بلند و آوازه اش پخش گردید و دعوتش گسترش یافت، و در زمانی كه پیامبر خدا (ص) به این شهر هجرت فرمود مدینه شهری بی آب و گیاه، و از نعمت و آبادانی كمی برخوردار بود، و مردمی ضعیف و ناتوان داشت كه دشمنان آنها بر آنان چیره شده و مشركان بر آنها قوت و قدرت یافته بودند، با این همه در این شهر بود كه نام آن حضرت بالا گرفت و آوازه اش پیچید و این نیز از آیات و دلائل صدق نبوت آن پیامبر گرامی (ص) است. مراد از حجت كافیه در جمله: ارسله بحجه كافیه آیاتی است كه در سركوب دشمنان خدا بر او نازل شده و همچنین موعظه ها و رهنمودهای حیاتبخشی است كه قرآن كریم مشتمل بر آنهاست، و نیز وعد و وعیدها و سنتهای عالی و حكم و امثال و ذكر سرگذشت ملتهای گذشته و دستورهای پسندیده ای است كه قرآن مردم را به بهترین نحو به سوی پروردگار راهنمایی می كند، و همین بس كه دلها را از بیماری جهل و نادانی شفاء می بخشد، این كه فرموده است: و دعوه متلافیه برای این است كه اسلام نظام اجتماع را كه دچار ویرانی و فساد شده بود ترمیم و اصلاح كرد، و تباهی دلهای

آنان را تلافی فرمود، و سیاهی پلیدی را از صفحه قلوب آنها بزدود. شرائع مجهوله عبارت از طرق دین و قوانین شریعت الهی است كه تا پیش از ظهور پیامبر اكرم (ص) دسترسی به آنها ممكن نبوده و بدع مدخوله آیینهای اهل جاهلیت و گناهها و تبهكاریهایی است كه در روی زمین مرتكب می شدند، احكام مفصوله عبارت از احكام دین اسلام است كه در شرع تفصیل داده شده و بیان گردیده و اگر كسی دینی جز اینها خواهان شود، از راه راست منحرف شده، و بدبختی او در آخرت محقق گردیده است، و تنفصم عروته یعنی رشته تمسكی را كه برای نجات خود در دست داشته بریده، و لغزش و خطای او برای سفر آخرت بس بزرگ گشته و در نتیجه بر اثر قصوری كه در قبال خداوند متعال مرتكب شده خود را دچار اندوهی دراز ساخته و به عذاب جانفرسای دوزخ گرفتار گردانیده است. سپس امام (ع) بر خدا توكل می كند توكلی كه همراه با انابه و بازگشت به سوی اوست، یعنی آن چنان توكلی كه با تمام وجود و سراسر دل از غیر او روی گردانیده و تمام امور خویش را به تفویض كرده است، و از او می خواهد كه وی را به راهی كه به بهشت منتهی می شود و موجب خشنودی اوست رهنمون گردد.

[صفحه 528]

كدخ: تلاش و كوشش، بندگان خدا! شما را به پرهیزگاری و فرمانبرداری خدا سفارش می كنم كه سبب نجات فردا و رستگاری ابدی است، او شما را (از عذاب خود) ترسانید، (و احكام خود را) به شما رسانید، و شما را (به بهشت) ترغیب كرد و (نعمت خود را بر شما) كامل گردایند، و چگونگی و ناپدارای و دگرگونی و زوال آن را برای شما بیان فرمود، از زرق و برق دنیا كه برای شما دل انگیز و خوشایند است، و دیری با شما نمی پاید روبگردانید، دنیا نزدیكترین سرا به خشم خدا و دورترین آن به خشنودی و رضای اوست، پس از بندگان خدا اندوه آن را نخورید، و خویشتن را به آن سرگرم نسازید، چون شما به جدایی و دگرگونی احوال آن یقین دارید، بنابراین همچون كسی كه نسبت به خود ترسان و خیرخواه و جدی و كوشا باشد خویشتن را از آن برحذر دارید، و به آنچه از نابودی پیشینیان دیده اید عبرت گیرید، آنها كه بندهای كالبدشان از هم گسیخته، و چشمها و گوشهایشان نابود گشته، و شرافت و بزرگواری آنها از میان رفته، و شادمانی و خوشی آنان به پایان رسیده است، آنان كه قرب فرزندان را به دوری از آنها بدل كرده اند، و به جای همدمی با همسران به فراق آنها دچار گشته اند، اكنون به یكدیگر فخر ن

می فروشند، و زاد و ولد نمی كنند، و به دیدن هم نمی روند، و همنشین یكدیگر نمی شوند. بندگان خدا! برحذر باشید همچون حذر كسی كه بر نفس خویش چیره شده، و جلو هوسش را گرفته است، و با چشم خرد می نگرد، زیرا امر، روشن، و نشانه ها برقرار، و راه هموار و مستقیم است. پس از این به وعظ و اندرز می پردازد و نخست به تقوا و فرمانبرداری از خداوند سفارش می كند، واژه نجات را بطور مجاز بر تقوا اطلاق فرموده و این از باب گذاردن اسم مسبب بر سبب مادی آن است كه موجب حصول آمادگی برای رستگاری از عذاب روز قیامت است، گفته شده كه نجات به معنای شتر ماده است كه سبب خلاصی و رهایی می شود، و آن را بطور استعاره بر واژه طاعت (فرمانبرداری) اطلاق كرده اند زیرا طاعت مانند مركبی است كه مطیع به وسیله آن از هلاكت رهایی می یابد، واژه منجاه به معنای محل است، زیرا تقوا همیشه مایه و محل رستگاری است. ضمیر فعلهای رغب و رهب به خداوند برگشت دارد، یعنی مردم را كاملا از عذابهای خود ترسانیده، و به ثوابهای خود ترغیب كرد و این را به كمال رسانید، و دنیا را به گونه ای كه موجب اعراض از آن می شود توصیف فرمود. دیگر بار امام (ع) دستور می دهد كه از زینتهای دنیا اعراض كنند و

درباره علت ضرورت این امر و محاسن آن می فرماید در راهی كه انسان به سوی آخرت می پیماید اینها جز مدت اندكی همراه او نیست، و منظور آن بزرگوار از اعراض، انصراف قبلی است و این همان زهد حقیقی است، و این كه فرموده است مدت اندكی با شما خواهند بود و نگفته است اصلا با شما نخواهند بود برای این است كه سالكان راه خدا ناگزیر چیزی از آن را به همراه خواهند برد، و این درباره كسی از آنهاست كه به قصد تحصیل آخرت، مكنت و ثروتی در دنیا به دست آورده باشد لكین آن مقدار مال و منالی كه دولتمندان و متنعمان در دنیا به دست می آورند، اگر هم مقصودشان وصول به مراتب قرب الهی باشد بهره آنها اندك، و در عین حال در غایت خطر بوده و در هر حركت و جنبش در معرض لغزش و سقوط می باشند. بر خلاف اهل زهد كه از متاع دنیا به مقدار ضرورت و نیاز بدن اكتفاء، و بدین نحو زندگی خود را سپری كرده اند، شاید هم مراد از آن اندكی كه آنان را همراهی خواهد كرد كفن و نظایر آن باشد، این كه دنیا نزدیكترین سرا به خشم خداوند و دورترین محل به سرای طاعت اوست برای این است كه تمایلات انسان در دنیا متوجه لهو و لعب و بهره برداری از زخارف و زر و زیور آن است، و اینها بیشتر از این كه در

راه رضای خداوند مورد استفاده قرار گیرند موجب خشم و غضب پروردگار می شوند. فرموده است: فغضوا. یعنی با توجه به این احوال برای دنیا غم و اندوه نخورید، و خود را بدان سرگرم نسازید زیرا تردیدی نیست كه از آن جدا خواهید شد و برای چیزی كه پایدار نیست غم و اندوه روا نیست. پس از این امام (ع) مردم را از گرایش به دنیا برحذر داشته و تذكر می دهد مانند آن كسی كه نسبت به خود مهربان و خیراندیش و جدی و كوشا باشد از آن پرهیز داشته باشید، و سپس گوشزد می كند كه از مشاهده پایان حال و زوال آثار ملتهای گذشته عبرت گیرید، كه اینك پیوند اعضای آنها گسسته و چشمها و گوشهایشان از میان رفته، و اوضاع خوب آنها در دنیا به بدی و سختی مبدل گشته و دیگر احوالی كه بر آنها وارد شده و آن حضرت آنها را بر شمرده است. سپس تاكید می كند همچون كسی كه بر نفس اماره چیره و عنان آن را در دست داشته و به دیده خرد زشتی و پستی شهوات را بنگرد و مانع زیاده روی و تجاوز آنها از مرز عفت گردد از آلودگیها و نارواییهای دنیا بپرهیزند، زیرا برای كسی كه عبرت گیرد و به دیده بصیرت بنگرد، مساله دنیا و آخرت روشن است، و علم دین كه راهنمای به سوی حق است بر پا و برقرار، و راه خدا همو

ار و مستقیم و كوتاه است یعنی امر بر شما پوشیده و مبهم نیست.


صفحه 528، 528.